چند سالی است که بحث مدیریت توسعه کسب و کار در میان اهالی تجارت به موضوعی پرطرفدار تبدیل شده است. شیوع جهانی ویروس کرونا و تحولات جهان در چند سال اخیر، مدیران را به فکر ایجاد تغییرات بنیادی در ساختار داخلی شرکت‌ها انداخته است. در این میان انتخاب فردی به عنوان مدیر توسعه کسب و کار بسیار حائز اهمیت است. تصدی این نقش مهم نیازمند شور، انگیزه و مهارت بالایی است و در صورتی که فرد به اهمیت جایگاه شغلی خود واقف باشد، به خوبی از پس این وظیفه برخواهد آمد. در ادامه قصد داریم مفهوم مدیریت و توسعه کسب و کار را به طور جداگانه مورد بحث قرار دهیم و سپس به ویژگی‌ها و مهارت‌های یک مدیر توسعه کسب و کار موفق می‌پردازیم.

مدیریت توسعه کسب و کار چیست؟

سازمان‌دهی افراد و منابع یک مجموعه در جهت رسیدن به اهداف سازمانی را مدیریت توسعه کسب و کار می‌گویند. فردی که این مسئولیت را بر عهده دارد باید از منابع در اختیارش آگاه باشد و بتواند به خوبی آن‌ها را به کار بگیرد.

مدیریت توسعه کسب و کار، نیازمند مدیری است که بتواند با پیاده‌سازی روش‌های اصولی، رضایت مشتریان، سهامداران و کارمندان را به دست آورد. مدیریت توسعه کسب و کار در صنایع کوچک ممکن است صاحب کسب و کار نیز باشد، اما در شرکت‌های بزرگ‌تر مدیر توسعه کسب و کار توسط صاحبان کسب و کار استخدام می‌شود.

به طور کلی وظیفه مدیریت کسب و کار را می‌توان در سه نقش زیر خلاصه نمود:

  • افزایش سودآوری خالص شرکت و کاهش هزینه‌ها
  • رصد بازار و پیاده‌سازی برنامه‌های رشد
  • ایجاد مزیت رقابتی برای سازمان

توسعه کسب و کار چیست؟

توسعه کسب و کار به معنی خلق فرصت‌های تجاری جدید برای یک مجموعه کاری است. توسعه دهنده کسب و کار وظیفه شناسایی این فرصت‌ها و استفاده از آن‌ها را بر عهده دارد. ارتباط گرفتن با شرکای تجاری، تعیین اهداف استراتژیک کسب و کار و شناسایی بازار‌های جدید در حوزه فعالیت‌های یک توسعه دهنده کسب و کار قرار می‌گیرند.

مدیریت توسعه کسب و کار در واقع تلفیقی از مدیریت و پیشبرد آن به سمت اهداف جدید است. فردی که این نقش مهم را بر عهده دارد لازم است که علاوه بر انجام وظیفه‌های مدیریتی، توسعه شرکت را از دو کانال زیر دنبال کند:

  • توسعه داخلی کسب و کار (اصلاح و تقویت ساختارهای داخلی کسب و کار)
  • توسعه خارجی کسب و کار (شبکه‌سازی و ارتباط  بهبود تعامل با محیط خارج از کسب و کار)

توسعه خارجی کسب و کار

معمولا در این حوزه مباحثی مانند بازاریابی، فروش و برندینگ مورد بررسی قرار می‌گیرند. طبیعتا حرف اول را در توسعه خارجی تبلیغات و مارکتینگ می‌زند، در واقع این بخش خیلی به کالا یا خدمات ارائه شما ارتباط چندانی ندارد، آن چه در اینجا اهمیت پیدا می‌کند، نحوه عرضه آن است.

مدیریت توسعه کسب و کار وظیفه دارد جهت تقویت این بخش، از افراد توانایی برای انجام امور بازاریابی، فروش، روابط عمومی، ارتباط با مشتری و مدیریت برندینگ استفاده کند. هر یک از این افراد شرح وظایف خود را دارند که در این مطلب نمی‌گنجد. بسیاری از افراد فقط این جنبه از توسعه کسب و کار را در نظر می‌گیرند و منظورشان از توسعه کسب و کار در واقع افزایش فروش و تبلیغات گسترده در محیط بازار است اما توسعه خارجی مفاهیم بیشتری را در بر میگیرد.

توسعه داخلی کسب و کار

توسعه دهنده داخلی به بررسی، اصلاح و تقویت فرآیندهای کاری و سیستم‌سازی می‌پردازد و آن را از نظر منابع انسانی، استراتژی‌ها و اهداف مورد پایش قرار می‌دهد. این فرآیند باعث می‌شود که روندهای درون سازمانی منسجم، یکپارچه و دقیق‌تر انجام شود. همچنین افزایش سرعت و راندمان کاری از جمله وظایف توسعه دهنده داخلی کسب و کار است.

همانطور که مشاهده می‌شود، وظایف یک مدیر توسعه کسب و کار تا حد زیادی با توسعه‌ دهنده و تحلیل‌گر کسب و کار هم‌پوشانی دارد. به طور کلی مدیر توسعه کسب و کار به فردی اطلاق می‌شود که توانایی رشد یک کسب و کار در سطوح بالا را داشته باشد.

وظایف یک مدیر توسعه چیست؟

یک مدیر توسعه کسب و کار به سازمان در جذب منابع درآمدی و رشد بیشتر کمک می‌کند. این فرد باید تلاش کند تا در ابتدا با سازمان و ظرفیت‌‌های آن به خوبی آشنا شده و از منابع در دسترس به طور جزئی و دقیق آگاه باشد. این منابع عبارتند از:

  • منابع انسانی
  • منابع فیزیکی و تجیهزات
  • منابع مالی

پس از تهیه لیست کاملی از منابع و بررسی آن‌ها لازم است تا مدیریت توسعه کسب و کار با همکاری تیم به ارائه پیشنهاد و راه‌حل‌هایی در جهت تقویت سازمان بپردازد. این پیشنهادها باید بر سودآوری بیشتر، جذب سرمایه‌گذاری و رضایت بازار تمرکز داشته باشند. همچنین مدیر توسعه کسب و کار لازم است که به صورت فردی وظایف زیر را نیز در حوزه مسئولیتی خود پوشش دهد:

  • هدف‌گذاری برای آینده شرکت
  • سیستم‌سازی برای رسیدن به اهداف
  • تحلیل و ایجاد یک مکانیزم مناسب جهت ارتباط با بازار
  • رصد فرصت‌های جدید تجاری
  • مذاکره با ذی‌نفعان و مشتریان جدید
  • تحلیل بازار و رصد مداوم شرکت‌های رقیب

لازم به ذکر است که وظایف مدیریت توسعه کسب و کار با توجه به نیاز‌های هر شرکت ممکن است متفاوت باشد و نمی‌توان به صورت مطلق یک‌سری از وظایف را به مدیر توسعه نسبت داد.

مهم‌ترین ویژگی‌ها و تخصص‌های فردی

فردی که به عنوان مدیر توسعه کسب و کار فعالیت می‌کند، باید دارای یک سری ویژگی‌ها و توانایی‌های فردی باشد که به خوبی بتواند به انجام وظایفش بپردازد.

  • روابط عمومی بالا

توانایی‌های انجام مذاکره و مصاحبه، ارائه دادن روان ایده‌ها و به کارگیری زبان بدن، از مهم‌ترین فاکتورهای یک مدیر توسعه با روابط عمومی بالا هستند.

  • علاقه به کار گروهی

مدیریت توسعه کسب و کار به صورت تک نفره ممکن نیست. مدیر توسعه لازم است که با افراد بسیاری در خارج و داخل از شرکت همکاری نماید تا کارها به خوبی پیش برود.

  • مهارت‌های چانه‌زنی و متقاعد سازی

حوصله و صبر از ویژگی‌های اصلی یک فرد مذاکره کننده خوب است. مدیر توسعه باید بداند چگونه نظر قلبی طرف مقابل را جلب کند. او همچنین باید از اصول چانه‌زنی و امتیاز دهی در مذاکره آگاهی داشته باشد.

اصلی‌ترین وظیفه مدیریت توسعه کسب و کار همین مورد است. مسیر انجام پروژه‌ها بایستی به خوبی از جانب مدیر توسعه تعیین شود و تمام گام‌ها پیش‌بینی شوند. همچنین توانایی رهبری تیم انجام دهنده پروژها نیز بسیار مهم است.

  • تحقیق و استراتژی

توانایی آنالیز بازار و انجام تحقیقات علمی در جهت پیشبرد اهداف شرکت و تعیین استراتژی کلی شرکت بر پایه نتایج علمی به دست آمده، از ویژگی‌های یک مدیر توسعه کسب و کار موفق است.

  • تحلیلگری کسب و کار

هر مدیر توسعه کسب و کار باید توانایی تحلیل کسب و کار و داده‌های سازمان را داشته باشد تا بتواند فرصت‌های موجود برای رشد را کشف کند. امروزه تسلط بر آفیس، نرم‌افزارهای تحلیل آماری و حتی نرم افزارهای هوش تجاری مانند Power BI از شایستگی‌های یک مدیر توسعه کسب و کار است.

جمع‌بندی

امروزه یکی از نیازهای اساسی هر شرکت و سازمانی ارائه ایده‌های خلاقانه و متناسب با شرایط بازار است. تفاوتی نمی‌کند در چه حوزه‌ای فعالیت کنید، همواره یک مدیر موفق توانایی آن را خواهد داشت که با سنجش محیط و شرایط پیرامونی هدف و استراتژی مشخصی برای شرکت تعیین کند. به همین جهت مدیریت توسعه کسب و کار یک فاکتور مهم در پیشبرد اهداف شرکت به حساب می‌آید و سپردن آن به فرد مناسب همواره چالش بزرگی برای صاحبان کسب و کار است.